بیبی مریم بختیاری یک اسطوره ملی است
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۷۲۲۴۴
سریال «بانوی سردار» بخشی از زندگی بیبی مریم ملقب به سردار مریم را روایت میکرد که هفته گذشته به پایان رسید.
زهره کهندل/
سریال «بانوی سردار» بخشی از زندگی بیبی مریم ملقب به سردار مریم را روایت میکرد که هفته گذشته به پایان رسید. این مجموعه تلویزیونی از تولیدات صدا و سیمای چهارمحال و بختیاری بود که در ۱۲ قسمت ۴۰ دقیقهای تولید و از شبکه سه سیما پخش شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سریال «بانوی سردار» با محوریت داستان یک زنِ دلاور بختیاری، به مسائل اجتماعی، سیاسی و خانوادگی ایل بختیاری، روایتگر مبارزات بختیاریها به رهبری یک بانوی ایرانی (بیبیمریم) با ظلالسلطان قجری (پسر ناصرالدین شاه) حاکم اصفهان و نوکر انگلیسیها بود. بیبی مریم، خواهر سردار اسعد بختیاری بود و فرزند حسینقلی خان. فرزند او علیمردان خان هم از مبارزان این دوره تاریخی بود. بیبی مریم با ایستادگی مقابل ظلم خوانین این منطقه بین مردم محبوبیت زیادی پیدا کرد. علیمردان خان فرزند او هم با وحدت بخشیدن بین اقوام ترک و لر، توانست مقابل نیروهای انگلیسی که از حمایت حکومت مرکزی برخوردار بودند، بایستد. سریال «بانوی سردار» براساس شخصیت
بیبی مریم ساخته و سعی شده تا حد امکان از حقایق تاریخی بهره ببرد. «پرویز شیخ طادی» کارگردان سینما و تلویزیون با دستمایه قرار دادن قصه زندگی بیبیمریم که جایگاه شاخصی در حوزه مبارزات ضدامپریالیستی در ایران دارد، سریال «بانوی سردار» را نوشته و کارگردانی کرده است. با او درباره جزئیات ساخت این مینیسریال گفت و گو کردیم که در ادامه میخوانید.
آقای شیخ طادی! آیا زندگی «بیبی مریم» ظرفیت ساخت یک سریال بلند را نداشت؟
قطعاً چنین ظرفیتی را داشت. با مطالعه کتاب خاطرات بیبی مریم بختیاری متوجه میشوید که هر مقطعی از زندگی ایشان برای خودش داستانی دارد و میتوانست سریالی 100 تا 120 قسمتی شود. ضمن اینکه زندگی این بانوی بزرگ ظرفیت خوبی برای نمایشنامهنویسی هم دارد که روی صحنه تئاتر هم بیاید، چون زندگی الهامبخشی دارد.
با وجود این ظرفیتهای بصری، چرا از زندگی بیبی مریم مینی سریال ساختید؟
قصد من ساخت سریال بلند بود و مخالف مینیسریال بودم. در ابتدا پیشنهاد تلویزیون به من، ساخت تله فیلم بود. وقتی کتاب خاطرت بیبی مریم را خواندم، گفتم ظرفیت بیشتری برای کار تصویری دارد مگر اینکه یک بخش از زندگی یا واقعه خاصی را در قالب تله فیلم بسازیم. در نهایت گفتند با بودجه اندکی که برای آن در نظر گرفته شده، شاید بتوانید سریالی 12 قسمتی بسازید. در ابتدا بحث بر سر ساخت تله فیلم بود چون بودجههای استانی بسیار اندک و اصلاً با بودجههای تهران و معاونت سیما قابل قیاس نیست. در بودجههای استانی سازمان صدا و سیما، بخشی که برای پرداختن به زندگی شخصیتهای بزرگ تاریخی در نظر گرفته شده بسیار اندک است به همین دلیل کار در 12 قسمت جمع شد. این مجموعه اثر پرزحمت و پرکاری بود که با عواملی مظلوم و حرفهای ساخته شد.
این سریال بیشتر به اتفاقات تاریخی و مستند زندگی بیبی مریم وفادار بود یا سعی داشتید که جنبههای نمایشی و قصهگویی در آن پررنگ شود؟
نمیتوان گفت این سریال کاملاً با تاریخ انطباق دارد، چون در برخی قسمتها برای به تصویرکشیدن وقایع زندگی بیبی مریم محدودیت داشتیم. سریال به مقطع کوتاهی از مبارزههای این بانو میپردازد که اقتباس است و مستند نیست. بنا داشتم به ویژگیهای شخصیتی بیبی مریم، فضای نمایشی بدهم. ضمن اینکه گستره خاطرات این اسطوره زن بسیار وسیع بود و با وجود محدودیت زمانی و بودجهای، میتوانستیم به بخشی از آن بپردازیم. از سوی دیگر به برخی از مسائلی که موجب ایجاد اختلافات قومی میشد، نباید پرداخته می شد به همین دلیل اسامی شخصیتهای فرعی ، اسامی خاندان و طوایف را تغییر دادیم و به اسامی واقعی آنها در تاریخ اشاره نکردیم، بلکه یک کار اقتباسی ساختیم تا موجب ایجاد اختلاف در بین اقوام نشود. قصه این سریال در ارتباط با زندگینامه بیبی مریم بختیاری بود که به جز بختیاری بودنش، یک اسطوره ملی است.
شما در این سریال زنی مبارز و بی پروا را نشان دادید که برای مردمش تا پای جان میجنگد، خودتان بیبی مریم را چطور شخصیتی دیدید؟
زمانی که این پیشنهاد به من ارائه شد، دستنوشتههای خود بیبی مریم را مطالعه کردم و غرق در این کار شدم. بیبی مریم اهل رمان بود، برادرش نخستین مترجم ایران است و داستانهای فرانسوی را ترجمه کرده و او در چنین خانوادهای بزرگ شده است. وقتی نامههای او را میخوانید میگویید او قطعاً اهل ادبیات بوده است. به نظرم قصه بیبی مریم این ظرفیت را دارد که یکی از رمانهای برتر تاریخی جهان شود و دهها شعر، رمان، قصه و نمایشنامه میتوان از زندگی او نوشت.
معتقدم که ساخت این مینیسریال درباره شخصیت بیبی مریم، در این مقطع زمانی هم دیر بود و دو دهه قبل باید چنین آثاری را میساختیم تا امروز بازتابهایش را روی اخلاق و فرهنگ مردم کشورمان شاهد باشیم.
در دهه اخیر پخش سریالهای کرهای در تلویزیون رونق گرفت و اسطورهها و افسانههای کرهای که معمولاً زنانی قوی و خردمند را به تصویر میکشید برای مخاطب ایرانی نمایش داده شد اما در یکی دو سال اخیر شاهد پخش سریالهایی از قصههای تاریخی و اسطورهای خودمان هستیم که اتفاقاً در آنها هم زنان نقش محوری دارند همچون مجموعههای «بانوی عمارت» و «بانوی سردار». آیا این سیاست تلویزیون برای مقابله با سیاستهای غلط پیش از آن بوده است؟
به نظرم اصلاً سیاستی در صدا و سیما وجود ندارد. ای کاش سیاستی بر این مبنا بود که میگفتند چون مجموعههای کرهای دارند به فرهنگ ما نفوذ میکنند باید درباره اسطورههای خودمان سریال بسازیم اما چنین سیاستی وجود ندارد. یکی از آثار مخرب پخش سریالهای خارجی از رسانه ملی این است که به آنتن داخلی فرصت شناسایی فرهنگ خودمان را نمیدهد بلکه این فرصت را به سریالهای کرهای میدهد. اینکه بنا باشد با ساخت سریالهای تاریخی، اسطورههای زن ایرانی را در مقابل افسانههای کرهای عَلَم کنند، چنین سیاستی در رسانه ملی وجود ندارد. پخش سریالهای بانوی عمارت و بانوی سردار با فاصله کم و پشت سرهم به دلیل وجود سیاست متمرکزی در تلویزیون نیست، بلکه اتفاقی ناگهانی است که یک مدیر در معاونت متبوعش به این نتیجه میرسد که مفاخر استانها را برجسته کند و سفارش ساخت سریالی درباره بیبی مریم را میدهد، این براساس یک سیاست واحد یا مشخص در سازمان صدا و سیما نیست.
پیشنهاد ساخت این سریال از سوی معاونت استانهای صدا و سیما به شما داده شد که بودجه محدودی دارد. چرا برای ساخت این سریال، بودجه کلانتری در نظر گرفته نشد تا سریال طولانیتری ساخته شود و در ذهن مردم بماند؟
ببینید وقتی سریالی با بودجه اندک ساخته شود، همه میگویند پس میشود کار کرد ولی تا قبل از آن برایشان ساخت سریالهایی درباره شخصیتهای بزرگ تاریخی مطرح نبوده است. مسئله تخصیص بودجه برای ساخت مجموعههای بلند بسیار مهم است. به نظرم یک نظام سرمایهداری شلخته بر همه ساحتهای جامعه ما حاکم شده که لذتطلبی، خنداندن و آنتن پرکردن را به هر قیمتی به مخاطب دیکته میکند. اکنون در تلویزیون شبکهای به نام «عالیس» وجود دارد که تبلیغات آن بیشتر از بقیه کالاهاست و شاید مجموع زمان تبلیغات آن طی یک روز از یک سریال هم بیشتر باشد، گویی تولیدات شبکه تبلیغات بازرگانی در تلویزیون از تولید سریال بیشتر است. ساخت سریالهای فاخر و ارزشمند در اولویت مدیران سازمان نیست. تلویزیون سریال میسازد تا آگهی بیشتری بگیرد و بتواند حقوق کارکنان و هزینههای جاری خودش را تأمین کند در حالی که سازمان باید از هزینههای جاریاش کم کند و وارد فاز تولید شود. سازمان صدا و سیما در دورهای استخدامهای بیضابطه داشت و اکنون بسیار چاق شده به طوری که از پس هزینههای خودش هم برنمیآید.
بنابراین اگر بودجه بیشتری در اختیار شما قرار میگرفت سریال طولانیتر و ماندگارتری درباره بیبی مریم میساختید؟
همین طور است، بودجه در ساخت سریالهای طولانی مهم است اما بعد از بودجه، نویسندگان سریالها هم از اهمیت زیادی برخوردارند. باید نویسندگان سریالها را به سمت کارهای ارزشمند هدایت کرد اما سیاستی در این باره در سازمان صدا و سیما وجود ندار. به همین دلیل یکدفعه در ذهن یکی جرقه میزند که سراغ زندگی «بیبی مریم» برود. این موضوعات براساس برنامهریزی مشخص و مدونی نیست. به نظرم آثار سریالی همچون «بانوی سردار» باید سنجش شود تا اگر اثرات مطلوبی روی جامعه دارد، برای نمایش و معرفی اسطورههای زن تاریخمان برنامهریزی شود.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: بانوی سردار صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۷۲۲۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مستندی نیمساعته که ساختش ۱۶ سال زمان برد
مستندی نیمساعته که ساختش ۱۶ سال زمان برده به سوالهای ثابتی که پدری هر سال در روز تولد دخترش از او پرسیده اختصاص دارد. دختر از کودکی به جوانی میرسد و هر سال با این سوالات پدر مواجه میشود.
به گزارش همشهری آنلاین، این ۴ مستند در ۴ ژانر مختلف تماشاگر را با جنبههایی از جنگ، روابط انسانی، سینما و قتل و مرگ آشنا میکند که در یک کلام میتوان آنها را چهار پرده مختلف از زندگی دانست.
آنها نباید پیر شوند
کارگردان: پیتر جکسون
سال ساخت: ۲۰۱۸
این فیلم با استفاده از فیلمهای اصلی گرفتهشده از جنگ جهانی اول، محفوظ در آرشیو موزه سلطنتی جنگ که بیشترشان تاکنون دیده نشدهاند، به همراه صداهای ضبطشده توسط بیبیسی و مصاحبههای آیدبلیوام که از بریتانیاییهای حاضر در نبرد گرفته شده، ساخته شده است. بیشتر این فیلمها رنگی شده و با استفاده ابزارها و تکنیکهای مدرن تبدیل شدهاند و برای اثرگذاری بیشتر و هرچه نزدیکتر شدن به تجربه واقعی سربازان از نبرد، از جلوههای صوتی و صداپیشه در آن بهره برده شده است. سازندگان فیلم ۶۰۰ ساعت مصاحبه با ۲۰۰ کهنهسرباز و ۱۰۰ ساعت فیلم ویدئویی اصلی را برای ساخت فیلم بازبینی و بررسی کردند.
یکسال را چطور اندازه میگیرید؟
کارگردان: جِی روزنبلات
سال ساخت: ۲۰۲۱
این مستند درباره رابطه یک پدر و دخترش به وسیله فیلمهای خانگی است. پدر هر سال در روز تولد دخترش از او فیلم میگیرد و سوالات یکسانی میکند. دختر از طفلی نوپا به زنی جوان با همه زیبایی و مراحل ناخوشایندش در این میانه تبدیل میشود در حالی که رابطه پدر و دختر با تمام پیچیدگیهایش تکامل مییابد. پدر تولدهای دختر را از ۲ سالگی تا ۱۸ سالگی با دوربین ثبت کرده و از آن مستندی ساخته که تماشاگر را به اندیشیدن درباره زندگی خودش وامیدارد. ساخت این فیلم نیمساعته که در مراسم اسکار نودوپنجم نامزد جایزه بهترین مستند کوتاه بود، ۱۶ سال زمان برده.
کینگ بر پرده سینما
کارگردان: دافنه بایویر
سال ساخت: ۲۰۲۲
استیفن کینگ پادشاه داستاننویسانی است که آثارشان از صفحات کاغذی به پرده نقرهای سینما رسیده است. حتی کارگردان سختگیری مثل استنلی کوبریک هم از یکی از داستانهای کینگ اقتباس کرد و فیلم درخشان «درخشش» را بر اساس کتابی از کینگ به همین نام ساخت؛ هرچند کینگ هر جا که فرصتش را پیدا کرده، نارضایتی خودش را از اقتباس کوبریک اعلام کرده و هیچ خودش را در محذورات قرار نداده که خیلی رُک و علنی فیلم کوبریک را نکوبد. از سال ۱۹۷۶ تاکنون بیش از پنجاه کارگردان از آثار این نویسنده اقتباس کردهاند. این مستند به بررسی آثار این کارگردانان، اقتباسها و منابع آنها میپردازد.
قاتل هیلساید: شیطان در لباس مبدل
کارگردان: الکسا دانر
سال ساخت: ۲۰۲۲
اعمال آدم همیشه دنبال آدم میروند. هرقدر هم کسی بخواهد از کارهایی که کرده و تاثیرات مخربی که روی زندگی دیگران داشته دوری کند و خیال کند که نتیجه اعمالش دور از او باقی میماند، کسانی هستند که واقعیت را فراموش نمیکنند. «قاتل هیلساید» درباره قاتلی سریالی به نام کنت بیانچی است که فکر نمیکرد بابت کارهایش محاکمه شود. ویدئوهای به جای مانده از ماههای منتهی به دستگیری وی در این مستند استفاده شده که روانشناسی جالبی نه صرفا از ذهن یک قاتل زنجیرهای، بلکه از ذهن آدمی است که خود را محق به انجام هر کاری میداند، اما ذهن بسته و دیکتاتورمآبش اجازه نمیدهد بفهمد که بالاخره کابوس مجازات به سراغش میآید.