Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-03@19:08:00 GMT

سریال بانوی سردار، چالشی میان تاریخ و تخیل

تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۷۸۵۰۰

دکتر غفار پوربختیار*؛ اخیراً شاهد پخش مینی سریالی ۱۲ قسمتی در ژانر تاریخی تحت عنوان بانوی سردار از شبکه سوم رسانه ملی بوده‌ایم که به بخش‌هایی از ابعاد و زوایای شخصیت، زندگی و مبارزات بی‌بی مریم بختیاری می‌پردازد. این امر، نگارنده را بر آن داشت تا نقد و تحلیلی تنها از منظر تاریخی نسبت به این سریال در معرض نگاه خوانندگان عزیز قرار دهم و نقد و تحلیل از جنبه‌های دیگر را به کارشناسان فن واگذار نمایم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  در ابتدای سخن بر خود لازم می‌دانم تا از همه مسئولان رسانه ملی، مسئولان شبکه استانی جهان بین (استان چهارمحال و بختیاری) و کلیه عوامل سریال که خیلی زحمت کشیده‌اند، تشکر و قدردانی داشته باشم. بدون شک هدف این عزیزان معرفی کامل و جامعی از سردار مریم بختیاری به مردم عزیز کشورمان بوده است. انصافا در روزگاری که اجازه داده نمی‌شود نام بی بی مریم یا یکی دیگر از رجال و شخصیت‌های تاریخ‌ساز بختیاری بر تابلوی خیابان‌ها و یا میادین نه تنها مرکز کشور بلکه مرکز استان چهارمحال و بختیاری نقش ببندد، این حرکت سیمای جمهوری اسلامی ایران درخور ستایش و تقدیر است و بختیاری‌ها را به عنوان خادمان مُلک و ملت نسبت به آینده امیدوار می‌سازد.   سریال بانوی سردار یک درام تاریخی می‌باشد که روایت داستان حول محور یک شخصیت واقعی و نه تخیلی به نام سردار مریم بختیاری می‌چرخد و تلاش می‌شود تا زوایای زندگی، افکار و اقدامات وی به تصویر کشیده شود، اما کارگردان و سایر عوامل آن به دلایلی چند و علی‌رغم کوشش بسیار نتوانستند بخوبی از عهده این مهم برآیند.   شخصیت یا کاراکتر قهرمان داستان یکی از بی بی‌های برجسته و اثرگذار نه تنها در ایل بختیاری بلکه در کشور پهناور ایران بوده است که در روزگار خود و به ویژه در کشاکش سهمگین جنگ جهانی اول به دفاع از میهن و مبارزه با اشغالگران بیگانه پرداخته و بدین خاطر به لقب "سردار مریم" اشتهار یافته است. مجموعه صفات و ویژگی‌های سردار مریم بخصوص روحیه شجاعت و سلحشوری، میهن‌پرستی، ظلم و استبداد ستیزی، آزادی طلبی، عدالتخواهی و قانون گرایی و ... (که از حق نگذریم سریال به بعضی از این شاخص‌ها خوب پرداخته است) موجباتی را فراهم آورد تا این بانوی پولادین اراده، حداقل در باور عموم بختیاری‌ها به عنوان چهره‌ای کاریزماتیک تلقی گردد، بویژه آنکه بختیاری‌ها به عنوان یکی از اقوام و ایلات کهن و با ریشه‌ای دیرپای در تاریخ این سرزمین، همیشه از حس نوستالژیک خاصی نسبت به تاریخ و شخصیت‌های تاریخی‌شان برخوردار بوده و پذیرش هرگونه خدشه‌ای نسبت به این شخصیت‌ها و اسطوره‌ها برایشان دشوار بوده است.   شاهد مثال این موضوع، نوع برخورد و واکنش‌شان نسبت به توهینی که در سریال تاریخی سرزمین کهن نسبت به سردار اسعد بختیاری صورت گرفت، می‌باشد. بختیاری‌ها نیز همانند عموم ایرانیان علاقه زیادی به تاریخ و فیلم‌های تاریخی دارند، زیرا که آنان شکوه و عظمت از دست رفته خود در گذشته را در همین فیلم‌های تاریخی بازآفرینی می‌کنند.   از سوی دیگر لازمه‌ی تولید و انتشار هرگونه روایت تاریخی از مقاله و کتاب گرفته تا داستان، فیلم و سریال، در وهله اول گردآوری اطلاعات کافی و وافی هم به‌صورت کتابخانه‌ای و هم میدانی از حوادث، شخصیت‌ها و فضای تاریخی مدنظر می‌باشد. اما درخصوص یک فیلم یا سریال تاریخی، پر واضح است که یک فیلمنامه‌نویس یا کارگردان با داشتن اطلاعات و داده‌های تاریخی معتبر، بهتر می‌تواند در کنار پردازش بجا و مناسب هنری و فنی، اثری فاخر و ماندگار را در معرض چشم مخاطب قرار دهد.   کارگردان سریال بانوی سردار که ظاهراً این اثر نخستین کار تاریخی او می‌باشد، متاسفانه علی رغم کوشش فراوان نتوانسته است به طور کامل از پس این مهم برآید. زیرا نه تجربه این کار را داشته و نه حاضر گردیده است از صاحبان علم و فن تاریخ و به ویژه در این مورد خاص از کارشناسان تاریخ بختیاری کمک بگیرد. همین امر باعث گردیده تا اشتباهاتی اساسی در اغلب سکانس‌های این سریال ذهن و دل بیننده بویژه بیننده‌ی بختیاری تبار را نگران و آزرده کند. از این نکته فروگذار نکنیم که این سریال در معرفی این بانوی بختیاری به هم‌وطنان غیر بختیاری مان مفید و اثر گذار بوده و واکنش مثبت آنانی که تاکنون شناخت چندانی از سردار مریم نداشته اند را فراهم آورده است.   در این سریال کارگردان تلاش کرده تا برای حفظ هردو مخاطب خاص و عام، تلفیقی هم از واقعیت‌ها و فکت‌های تاریخی و هم از تخیل و داستان‌پردازی به وجود آورد تا با درآمیختن آن‌ها علاوه بر کشش بیننده به سمت کاراکتر تاریخی بی بی مریم، با افزودن چاشنی خیال‌پردازی بر جذابیت سریال بیفزاید. به عبارتی این سریال، سریالی متشکل از دوگانه‌ی واقعیت تاریخی و تخیل است، اما شوربختانه باید گفت که در این سریال، این واقعیت‌های تاریخی است که فدای تخیّل و داستان‌پردازی گردیده است. در این اثر بعضی از کاراکتر‌های سریال همچون "بایار" مصداق و مابه ازای تاریخی ندارند. فیلمنامه‌نویس و کارگردان در خیلی از سکانس‌ها و از جمله در داستان تخیلی بایار، تلاش کرده اند تا دوز دراماتیک سریال را بالا ببرند و کاملا از تاریخ و واقع‌گرایی فاصله بگیرند.

ابهامات و آشفتگی‌های کرونولوژیک
یکی از نقاط ضعف این سریال ابهامات و آشفتگی‌های کرونولوژیک آن می‌باشد. مسئله‌ی پردازش دقیق و یا حداقل تقریبی زمان حوادث و وقایع در درام‌های تاریخی اهمیت زیادی دارد و ضرورت دارد تا توجه دقیقی به این نکته معطوف گردد.   در سریال بانوی سردار فیلم نامه‌نویس و کارگردان چندان خود را ملزم به رعایت محدوده زمانی حوادث و وقایع ندانسته اند. تاریخ دقیق و یا حتی تقریبی حوادث داستان مشخص نیست و مخاطب عام اصلاً متوجه نمی‌شود که داستان مربوط به کدام بازه زمانی است و احتمالاً فقط اهل تاریخ پی می‌برند که حوادث سریال مربوط به زمان جنگ جهانی اول است. ترتیب و توالی تاریخی حوادث سریال رعایت نشده و با یکدیگر همخوانی و هماهنگی ندارند و آشفتگی و تناقضات بسیاری از این نظر وجود دارد که این امر نتیجه عدم شناخت فیلمنامه‌نویس از تقدم و تاخر حوادث تاریخی روزگار بی بی مریم و در حقیقت نتیجه مطالعه اندک او و کارگردان در زمینه بستر و فضای تاریخی سریال می‌باشد.   فراموش نکنیم که حتی در سریال تاریخی اخیراً پخش شده "بانوی عمارت" (به نظر می‌رسد که نام بانوی سردار از نام همین بانوی‌عمارت عاریه و اقتباس گردیده و البته وجوه مشترکی بین دو سریال دیده می‌شود) که اغلب کاراکتر‌های آن تخیلی و غیر واقعی هستند، نیز زمان حوادث و ترتیب و توالی آن‌ها کاملاً واضح و مشخص بوده و رعایت شده است. اما متاسفانه سریال بانوی سردار از این شاخصه‌ی خوب محروم است و بیننده اش دچار سردرگمی می‌شود که این حوادث در چه ماه، سال و یا دهه‌ای رخ داده‌اند.   این سریال از آشفتگی‌های تاریخی و کرونولوژیک بسیاری رنج می‌برد و از این نظر اصولاً سریالی هارمونیک و دارای توالی و ترتیب نیست. مثلاً در زمان جنگ جهانی اول (حوادث مربوط به سریال) ظل السلطان دیگر پیر و فرتوت شده و در بستر مرگ آرمیده بود نه اینکه در اصفهان بر تخت حکومت تکیه زده و مرتب برای شکست بی بی مریم نقشه می‌کشید و نیرو اعزام می‌کرد. اصولا نبرد‌های بی بی مریم و قوای ظل السلطان واقعیت تاریخی ندارد و از نظر تطابق تاریخی، این دو با یکدیگر همخوانی چندانی ندارند، یا این که در طی جنگ جهانی اول، بی بی مریم با قوای روس تزاری مبارزه می‌کرد. او مخالف حضور انگلیسی‌ها در ایران بود، اما با قوای انگلیسی جنگ خاصی نداشت، اما در این سریال واقعیت تاریخی معکوس گردیده است. به نظر می‌رسد که این مسئله تابعی از دیپلماسی معاصر کشورمان می‌باشد. یا مثلاً در این سریال علیمردان یا همان شیرعلیمردان خان (اسطوره مقاومت بختیاری‌ها) پسر بی بی مریم، بزرگتر از دیگر برادرش محمدعلی نشان داده شده است در حالیکه مطابق منابع و شواهد متقن تاریخی، محمدعلی خان چند سال از علیمردان خان بزرگ‌تر بوده است.   در این سریال بعضی خلاء‌ها یا سکوت‌های تاریخی وجود دارد که‌ ای کاش از دید فیلمنامه‌نویس مغفول نمی‌ماند. یعنی اندیشه‌ها و افکار بی بی مریم که اتفاقاً برجستگی و وسعت فکر و نظر او را نشان می‌دهد و نماد شخصیت اوست و بی بی در خاطرات خودنگاشت خویش به تفصیل به آن‌ها پرداخته است مسکوت مانده است؛ همچون: دفاع بی بی مریم از حقوق زنان و رفع تبعیض میان زن و مرد، انتقاد شدید او از استبداد قجری و تمجید و ستایش‌اش از مشروطیت، آزادی، قانون‌گرایی و علاقه به آبادانی، توسعه و پیشرفت کشور و سرزمین بختیاری.   البته در این سریال علاوه بر بی توجهی به تاریخ، بی‌مهری نسبت به جغرافیا نیز وجود دارد. به عبارتی بی‌زمانی و بی‌مکانی در این سریال کاملا هویداست. اگر از طبیعت بکر و با طراوت سرزمین بختیاری همچون کوه‌ها و دشت‌ها، گل‌ها و گیاهان وبنا‌ها و قلعه‌های بختیاری همچون قلعه جونقان، قلعه دزک، قلعه چالشتر و... حداقل تصاویری هرچند محدود نشان داده می‌شد بدون شک اثر بهتری خلق می‌گردید.

ناهمخوانی‌های گویشی
گویش این سریال، گویشی است غیر بومی و به جز یکی دو سکانس معدود آن هم به طور ناصحیح هیچ قرابتی با گویش بختیاری‌ها ندارد. گویش مسلط در این سریال همان زبان محاوره‌ی اهالی پایتخت می‌باشد. به عنوان یک درام تاریخی لازم بود تا بازیگران آن، گویشی مطابق با مکان جغرافیایی در استان (سرزمین بختیاری) و یا حداقل در تطابق با گویش ایرانیان در یکصد سال پیش داشته باشند.   ناهمخوانی‌های پوششی
پوشش بازیگران سریال هم هیچ تناسب و قرابتی با پوشش بختیاری‌ها آن هم در یک صد سال پیش ندارد. اگرچه در بعضی سکانس‌ها مردان بختیاری با پوشش مشهور خود به نام "چوقا" درون قاب تصویر دیده می‌شوند، اما کارگردان غافل از این نکته بوده است که در یک صد سال پیش بختیاری‌ها نه از چوقا بلکه از "شال و قبا" استفاده می‌کردند و چوقا که لباس آیینی بختیاری‌ها بود پس از صد‌ها سال مهجوری دوباره از آغاز سلطنت رضا شاه در میان این ایل رایج شده است.   پوشش بازیگر نقش بی بی مریم، صرفنظر از تغییرات متناقض و متضاد پی در پی، در خیلی از سکانس‌ها چندان شبیه البسه زنان بختیاری نیست. روسری یا سربند او بیشتر شبیه کُلوته‌ی زنان منطقه لرستان می‌باشد. لباس سراسر سفید او در سکانس تیر خوردنش توسط "بایار" هیچ همخوانی با لباس زنان بختیاری ندارد. پوشش اغلب نابازیگران در تمامی سریال هیچ شباهتی با پوشش بختیاری‌ها در یکصد سال گذشته ندارد و بیشتر شبیه پوشش بازیگران سریال‌های "بانوی عمارت" و "روزی روزگاری" می‌باشد و بویژه پای پیچی که مردان بازیگر بسته‌اند آن‌ها را همانند مردان مناطق شمالی کشور جلوه می‌دهد. از کارگردانی که تجربه و تخصص در طراحی لباس را در سوابق کاری خود نهفته دارد انتظار می‌رفت تا دقت و حوصله بیشتری در زمینه‌ی پوشش بازیگران این سریال داشته باشد.

واژگان و القاب غیر مرسوم و نام مصطلح
یکی دیگر از نقاط ضعف این سریال استفاده از واژگان نامانوس و غیر مصطلح به ویژه در صد سال گذشته می‌باشد. واژه‌ی "خان"، واژه‌ای مخصوص بوده و جایگاهی رفیع در هیرارشی نظام ارباب رعیتی یا نیمه فئودالی گذشته ایران داشته است. این لقب برای افراد خاصی بکار می‌رفت که مقتضیات و شرایط آن جایگاه را داشته باشند نه همه افراد. اما در این سریال می‌بینیم که واژه و لقب خان ورد زبان همه است. اغلب افراد به یکدیگر خان می‌گویند، حتی افراد فرودستی، چون نوکر و نعلبند را خان خطاب می‌کنند؛ مثلاً خسرو خان، ایوب خان، اسفندیار خان و... بنابراین در این سریال رعایا به بوته نسیان سپرده شده اند، زیرا همه خان هستند؟!   فراتر از این که در این سریال به همه مردان خان می‌گویند؛ شگفتا که برای اولین بار در تاریخ بختیاری می‌بینیم زنی را نیز خان یا "خان بی بی" خطاب می‌کنند. حتی اگر که این زن، زنی برجسته به نام بی بی مریم باشد باز هم آیا با توجه به نظام گفتمانی مردسالارانه در جامعه بختیاری آن هم در یکصد سال قبل، ابداع این واژه و لقب برای یک زن بختیاری موجبات تعجب را فراهم نمی‌آورد؟ در کدام منبع تاریخی به این تناقض تاریخی اشاره شده و بختیاری‌ها در قرن گذشته، یک زن حتی یک بی بی برجسته و بزرگ را خان لقب داده بودند؟ در این سریال از این موارد پارادوکسیکال تاریخی فراوان است.   در مورد واژه و لقب "بی بی" نیز با چنین مشکلی مواجه هستیم و می‌بینیم کاراکتر بی بی مریم و یا کاراکتر بی بی فاطمه مادر بی بی مریم، به صورت خودخوانده، به طور مکرر خودشان را "بی بی" نام می‌نهند و خطاب می‌کنند، که در یک قرن پیش با توجه به رعایت شدید آداب و احترام، مرسوم و معمول نبوده که بانویی بختیاری خودش را بی بی خطاب کند.   در یکی دو سکانس، در ذکر نام و لقب شاهزاده ظل السلطان او را تحت عنوان "اعلیحضرت" می‌نامند که این نیز صحت ندارد و در آن روزگار شاهزادگان را حضرت والا می‌نامیدند و لقب اعلیحضرت فقط مخصوص پادشاهان بوده است. همینطور بکار بردن واژه یا لقب "والی"برای کدخدایان انتصابی بی بی مریم نیز نامناسب است، زیرا در یکصد سال پیش استفاده از لقب والی برای کدخدایان مصطلح نبود و معمولا حاکمان ایالات و ولایات را والی می‌نامیدند.

تمرکز بر روی قهرمان داستان
اگرچه یکی از ویژگی‌های مثبت این سریال تمرکز بر روی کاراکتر قهرمان داستان و پسرش علیمردان‌خان می‌باشد، اما از این نکته غافل نشویم که تمرکز بیش از حد بر روی این دو نفر و تبدیل آن دو به متن، سایر کنشگران و شخصیت‌های همزمان بختیاری را به حاشیه برده است تا حدی که توجه بیننده به شخصیت‌های مهم دیگر جلب نمی‌شود و تصور می‌کند که سرزمین بختیاری در آن روزگار تهی از رجال و چهره‌ها بوده است. در حالی که در روزگار زندگانی سردار مریم، رجال و کنشگران تاریخ‌ساز و اثرگذار بختیاری -چه مرد و چه زن- همچون سردار اسعد؛ سردار جنگ، سردار معظم، بی بی صاحب جان، بی بی ماه بگم، بی بی کوکب بانوی بختیاری که مصدق و دهخدا را پناه داد، وجود داشته اند که هرکدام منشاء اثرات و خدمات بسیاری به جامعه ایران و بختیاری بوده اند.   علی قلی خان سردار اسعد برادر بزرگتر بی بی مریم؛ رجل مشروطه‌خواه، روشن ضمیر، نویسنده، مترجم، وزیر و سیاستمدار بزرگی که آزادی و مشروطیت را از چنگ استبداد محمدعلی شاه نجات داد و بی بی مریم در صفحه به صفحه خاطرات خود وی را آموزگار و راهنمای خود می‌داند یکی از همین شخصیت هاست که در تراز ملی و بین المللی قرار دارد، اما دریغ از به تصویر کشیدن وی حتی برای یک لحظه در این سریال. از خود می‌پرسم نکند فیلمنامه نویس و کارگردان، کتاب خاطرات خودنگاشت سردار مریم را هرگز ندیده و نخوانده اند؟! اتفاقا یکی از ایرادات اساسی سریال در همین نکته است که فیلم‌نامه نویس و کارگردان نتوانسته‌اند علاوه بر پرداختن به زندگی بی بی مریم و علی مردان خان، اطلاعاتی هرچند نسبی ازفضای پیرامونی سریال همچون المان‌ها و نماد‌ها، فرهنگ و آداب و رسوم و هنر، تاریخ و شخصیت‌های تاریخی ایل بختیاری وخیلی موارد دیگر را به ببیننده منعکس کرده و موجبات معرفی و آشنایی او را با این شاخصه‌ها فراهم آورد.   سخن آخر اینکه این سریال تاریخی دارای نقاط قوت و ضعف متعددی است و اگرچه نقاط ضعف آن بر نقاط قوت اش می‌چربد، اما همین که برای اولین بار سردار مریم بختیاری در قاب تصویر رسانه ملی آن هم از یک شبکه‌ی پربیننده به ایرانیان معرفی گردیده است، جای تقدیر دارد و از اصحاب رسانه ملی سپاسگزاری می‌شود. امید است که درتولید فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی دیگر و بخصوص ساخت سریال علی مردان خان بختیاری فرزند حماسه ساز بی بی مریم، دقت و کوشش بیشتری به عمل آید و اثر بهتری خلق گردد.   *استادیار دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران

منبع: فرارو

کلیدواژه: سریال بانوی سردار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۷۸۵۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟

این اهمیت از آن‌روست که با توجه به آمارهای منتشر شده از‌سوی نهادهای علمی کشور بیشتر مخاطبان ایرانی به موضوعات دینی اهمیت می‌دهند و براساس آخرین پیمایش مرکز تحقیقات صدا وسیما نیز پربیننده‌ترین برنامه‌های رسانه‌ملی برنامه‌های مذهبی هستند. اما این‌که چرا تاکنون درصنعت فیلمسازی و سریال‌سازی به چنین موضوع مهمی کمتر پرداخته شده نیاز به بررسی بیشتری دارد.   سینما و فیلمسازی مذهبی  سینما ذاتا هنری قصه‌گو و در عین‌حال وابسته به تکنولوژی محسوب می‌شود و به همین جهت بستر خوبی برای طرح روایت و داستان‌های برآمده از باورها و عقاید انسان‌ها در طول تاریخ است. همچنین به‌دلیل بدیع و مدرن بودن، ابزارهای نامحدودی در اختیار دارد که می‌تواند در اذهان مخاطبان عمیقا اثرگذار باشد. از آغاز شکل‌گیری سینما در اواخر قرن نوزدهم تا به امروز، جادوی سینما این امکان را فراهم کرده تا سینماگران، دغدغه‌های اعتقادی و مذهبی خود را از طریق این رسانه به نمایش بگذارند. به‌طورکلی این تولیدات دارای اهمیت استراتژیک هستند و می‌توانند در نمایش و قرائت مطلوب مردم درخصوص ادیان، مهم و پرطرفدار باشند.   چرا سینمای دینی در ایران شکل نمی‌گیرد سینمای ایران اسلامی که به‌عنوان مرکز اصلی تجمع شیعیان دنیا، سال‌هاست در تولیدات انواع فیلم‌های سینمایی با رویکردهای انسانی و اخلاقی خوش درخشیده اما به‌نظر می‌رسد تاکنون برای تولیداتی از نوع سینمای دینی حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد؛ آن‌هم در شرایطی که جریانات انحرافی صهیون و وهابیت، تمام سپاه خود را برای به تصویر کشیدن دوران صدر اسلام به‌گونه‌ای که مطلوب خودشان است، به میدان آورده‌اند. از ساخت فیلم و حکمرانی بر سینمای هالیوود تا بودجه‌ریزی و سریال‌سازی در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و خاورمیانه برای تحریف تاریخ شیعه و دوران امامت اولاد نبی اسلام‌(ص) آن هم بدون رعایت ابتدایی‌ترین ملاحظاتی که می‌توان داشت.   تحریف تاریخ شیعه مصداق فراوانی را می‌توان از میان تولیدات عربی درباره تحریف تاریخ شیعه هم‌راستا با تفکر ضدایرانی مثال زد اما متأخر‌ترین آنها می‌تواند مجموعه‌هایی مانند «اِمامُ الْفُقَهاء» یا «حشاشین» باشد که این روزها نامش سر زبان‌ها افتاده است. این تولیدات نمایشی گرچه از‌سوی برخی با سهل‌انگاری دنبال می‌شود اما ماجرای آنها عمیق‌تر از مباحثی چون جنبه سرگرمی صنعت فیلمسازی است و تلاش می‌شود تا با القای تصویری غلط، زمینه تحریف تاریخ را فراهم کند.به طور مثال این مجموعه‌های تلویزیونی نه فقط به‌دور از اهداف سیاسی و ضد‌شیعی ساخته نشده‌اند بلکه دقیقا می‌دانند چه هدفی را دنبال می‌کنند و قرار است چه تصویری از اسلام و شیعه به جهان ارائه نمایند تا در نهایت آنچه در اذهان در مورد اسلام و تشیع شکل می‌گیرد، به نفع خودشان و در راستای تضعیف اندیشه ولایی شیعیان باشد که امروز رسانه‌ها‌ و اندیشمندان صهیونیستی چنین تفکری را مانع جدی حیات خود می‌دانند.   تصویری تحریف شده از امام صادق‌(ع)  به عنوان نمونه مجموعه «اِمامُ الْفُقَهاء» که در رابطه با زندگی امام صادق‌(ع) به کارگردانی سامی جنادی سوری و نویسندگی حامد العلی کویتی با حمایت شرکت کویتی الخیر در ۳۰ قسمت ساخته شده و در سال ۱۳۹۱ از شبکه العراقیه در عراق پخش گردید و پس از آن شبکه الکوثر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز البته با برخی اصلاحات، از‌جمله پوشاندن چهره مبارک بنیان‌گذار مذهب شیعه‌(ع) و پدر بزرگوارشان، آن را به نمایش گذاشت، تلاش شده تا روایتی تاریخی از خلفای اربعه ارائه دهد و با توجه به نهضت علمی که امام باقر(ع) و امام صادق‌(ع) پایه‌گذاری کردند، این موضوع را اثبات کند. این در حالی است که این سریال با توجه به جایگاه این دو امام شیعه در پی اثبات جریان خلافت است اما از این امامان و خلافت برحق آنها چیزی نمی‌گوید.همین امر سبب شد برخی‌ مراجع تقلید در کشورهای مختلف اسلامی از این سریال انتقاد کنند. «اِمامُ الْفُقَهاء» اگرچه مدرسه علمیه امام صادق‌(ع) در مسجد النبی‌(ص) و پرورش فقها و علما در آن مدرسه را به تصویر کشیده است، اما به امامت این امام بزرگوار و نشان دادن شخصیت وی در حد یک فقیه، بسنده کرده که چنین رویکردی در مجموعه‌ای که مدعی روایت زندگی امام صادق‌(ع) است، نمی‌تواند بی‌هدف بوده باشد.بر همین اساس باید این سؤال را مطرح کرد، آیا واقعا ساخت فیلم و سریال در خصوص بنیان‌گذار مذهب شیعه وظیفه سینما و تلویزیون ایران نیست؟    حشاشین در مقابل تفکر شیعی در راستای بررسی تولیدات فیلمسازی و سریال‌سازی، باید گفت سریال حشاشین نیز که در ماه رمضان امسال پخش شد و تلاش کرده جنبش شیعه اسماعیلیه را همراستا با داعش به تصویر بکشد را هم باید در این رابطه ارزیابی کرد. اسماعیلی‌ها نام خود را از اسماعیل بن جعفر، فرزند امام صادق‌(ع) گرفته‌اند. آنها برخلاف شیعیان اثنی‌عشری، که امام موسی کاظم‌(ع) برادر کوچک‌تر اسماعیل را به عنوان امام پذیرفته‌اند، معتقد بودند اسماعیل جانشین امام صادق‌(ع) بوده است. همین تفکر انحرافی حالا دستمایه جریان‌های صهیونیستی شده تا از زبان کشورهای سکولار اسلامی فیلمی ساخته شود که تفکر شیعی را با داعش ساخته شده توسط غرب پیوند زنند و به جهانیان نشان دهند که تفکر داعشی هم‌راستا با تفکر شیعی است‌ و با تحریف تاریخ، کذبیات تفکری خود را جای حقیقت اندیشه شیعیان جا بزنند.   سینما حق دستکاری تاریخ را ندارد با بازخوانی انتقادات و واکنش‌هایی که امروزه از سوی منتقدان به چنین آثاری می‌شود، می‌توان به‌خوبی دریافت که جریانات صهیونیستی چگونه از دو‌قطبی‌سازی و پاک‌کردن تاریخ بهره می‌برند. به‌طور مثال شاید فیلمنامه‌ای با یک قصه اجتماعی و عاشقانه این امکان را برای فیلمساز فراهم کند تا دخل و تصرفی در موضوع ایجاد نماید اما فیلمساز طبیعتا حق دستکاری تاریخ و وقایع شناخته شده را ندارد، به‌خصوص اگر درام به شخصیتی تاریخی بپردازد که در یک دوره زمانی خاص نقش فعالی داشته است؛ این نقدی است که وجیهه عبدالرحمن از بازیگران سینمای عرب به‌تازگی بر سریال «حشاشین» مطرح کرده است. متاسفانه پدیده جعل تاریخ در درام تاریخی عرب و ترکیه بسیار وجود دارد، چراکه آنها فیلمنامه‌ها را از بین رویدادهایی برمی‌گزینند که مواضع قهرمانانه را تقویت و افتخارات و پیشینیان‌شان را ستایش می‌کند و این قطعا به نفع درام نیست و وقتی این درام درخصوص به تصویر کشیدن شخصیت‌های ارزشمند دینی جمع زیادی از مردم دنیا باشد، اشکال چنین رویکردی بیشتر نمود پیدا می‌کند.حتی برخی منتقدان شبکه‌های عربی نیز در مورد این سریال گفته‌اند: این مجموعه نمایشی در ابتدا و انتها ماحصل خیال بوده که از تاریخ الهام گرفته شده است.    وقتی صهیون برای کوبیدن اسلام سیاسی دست به‌کار می‌شود ساخت سریال‌هایی چون حشاشین از سوی جریان صهیونیستی که امروز در ضعیف‌ترین جایگاه خود قرار دارد راهبری می‌شود تا با کوبیدن اسلام سیاسی در ایران، اخوان‌المسلمین در مصر و حماس‌ در فلسطین که بزرگ‌ترین دشمن آنها محسوب می‌شود و جریان مقاومت را در منطقه پدید آورده‌اند به جریان تندروی ساخته شده توسط آمریکا داعش نسبت دهد که اسلام‌هراسی را در دنیا تقویت کند.    در جنگ روایت‌ها چه کردیم؟ حالا در این جنگ روایت‌ها، سینمای ایران شیعی برای روایت صادق از زندگی پدر مکتب جعفری چه کرده است؟ گرچه تلویزیون ایران درخصوص صدر اسلام و حوادث کربلا تولیدات قابل دفاعی داشته و می‌توان به مجموعه‌هایی مانند مختارنامه، امام علی(ع)، معصومیت از دست رفته، ولایت عشق، تنهاترین سردار و... اشاره کرد که هر‌کدام دوره‌ای از تاریخ اسلام را مورد بررسی قرار داده‌اند اما در این بین، جای یک فیلم سینمایی یا سریال در شأن بنیان‌گذار مذهب شیعه، به‌شدت احساس می‌شود.همان‌طور که بر همه روشن است، تاریخ تمدنی غرب بدون وجود آورده‌های علمی مسلمانان قطعا به جایی نمی‌رسید یا دست‌کم این دستاوردهای دانشمندان و عالمان اسلام بود که کتابخانه‌های غرب را تا دوره‌ای از تاریخ پر کرد.طبیعتا تمدن کنونی جهان، ازتلاش ملل گوناگون در طول تاریخ شکل گرفته است وسهم اسلام در پیدایش وتوسعه این تمدن، بیش ازدیگر تمدن‌ها نباشد، کمتر نیست. پرسش اینجاست که آیا سینمای ایران ظرفیت ساخت فیلمی برای بیان این تاریخ را ندارد یا ما با فقر سینماگران دغدغه‌مند و شیعه مواجه هستیم؟   دوران سینمای سکولار گذشته است علوم و تمدن اسلامی از مسیرهای مختلفی به غرب منتقل شد که ترجمه کتب عربی به زبان‌های اروپایی و تدریس و استفاده از کتب عربی که دانشمندان مسلمان آنها را در مراکز علمی نوشته یا ترجمه کرده بودند، بیشترین تاثیر را داشت. شاید این توضیحات برای اثبات اهمیت توجه به اقدامات اساسی امام صادق(ع) و جهاد علمی که او ایجاد کرد، کافی است تا متوجه باشیم که تا چه اندازه پرداخت به زندگی این دانشمند زمان، گردآورنده علوم اسلامی و سپس انتشار آن به سراسر دنیا و حتی تاثیرش بر شکل‌گیری غرب در سینما و تلویزیون اهمیت و جذابیت دارد. مردم ایران مخاطبانی مشتاق به تماشای آثار نمایشی با مضامین مذهبی و دینی هستند.در همین ماه رمضان گذشته واقعا روشن شد که دوران «تلویزیون، رسانه‌ای با ماهیت سکولار است» گذشته و نه‌فقط تلویزیون که سینما نیز تشنه تولیداتی با مضامین ارزشمند است؛ چراکه مخاطب سینمای امروز نیز چنین خواسته‌ای دارد و فیلم‌های دفاع‌مقدس یا انقلابی همیشه در ایران پرفروش بوده‌اند.   جای خالی استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری در سینما می‌توانیم با یک روایت دقیق و جذاب سینمایی، حقانیت شیعه و تاثیراتی را که بر فرهنگ بشری گذاشته، ثابت کنیم و این بار ما به‌عنوان شیعیان ۱۲امامی و باورمند به مهدویت بگوییم غرب چگونه غرب شد و حالا با فاصله از همان دستاوردها امروز به چه نقطه‌ای از اضمحلال فرهنگی رسیده است؟! در حقیقت دوران زندگی امام صادق(ع) را از هر منظری که مورد توجه قرار دهیم، سرشار از قصه‌ها و پیروزی‌های علمی و فرهنگی است که موجب شکل‌گیری دوران طلایی اسلام شد و تمامی این دستاوردها قابلیت نمایشی‌شدن دارد؛ ضمن این‌که امروز که جهان علیه هر نوع استکبار برخاسته و آزادگان مسلمان و غیرمسلمان خواهان برچیده‌شدن رژیم صهیونیست هستند، بهترین فرصت برای بیان وجوه استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری است و سینما باید دست‌به‌کار شود تا در این جنگ رسانه‌ای از موثرترین و فراگیرترین رسانه‌ها، یعنی فیلمسازی برای تولید محتواهایی متناسب با فرهنگ شیعی بهره برد و چه روایتی مهم‌تر و ضروری‌تر از روایت زندگی امام صادق(ع)؟! سینما قصه می‌خواهد،  حادثه و قهرمان نیاز دارد و دوران امام صادق یکی از توفانی‌ترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سو اغتشاش‌ها و انقلاب‌های پیاپی متعددی را تجربه کرده، از جمله قیام خونخواهان امام حسین(ع) و از سوی دیگر در این دوره تاریخی شاهد برخورد مکاتب، ایدئولوژی‌ها و تضاد افکار فلسفی و کلامی هستیم که ناشی از برخورد امت اسلامی با مردم کشورهای فتح‌شده با دنیای خارج است. در آخر این‌که به نظر روایت این دوران طلایی از اسلام شیعی در سینما کمی همت، دغدغه و اسلام‌شناسی می‌خواهد تا فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان سینمای ایران دست‌به‌کار شوند و مدیران سینمایی و صدا‌وسیما را کنار خود ببینند و دست و دلبازانه برای فتح و پیروزی شیعیان، این بار نه مانند صدر اسلام با فدا کردن خون؛ بلکه با تخصیص بودجه کافی، بهره‌مندی از فناوری و استفاده از افراد باسواد و آگاه، آثاری نمایشی تولید کنند و مرزهای فرهنگی و هنری را درنوردند.

دیگر خبرها

  • صدای شما پیگیر مطالبات در استان چهارمحال و بختیاری
  • واکنش نشریۀ 29 ساله به حذف سریال «حشاشین» از شبکۀ نمایش خانگی/ علاقه ایرانیان به داستان حسن صباح تاریخی است؛ نسازی، می‌سازند(+ جلد)
  • دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟
  • برپایی نمایشگاه خوشنویسی در شهرکرد
  • ۱۳ میلیون دلار برای القای تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه | جعل تاریخ در سریال حشاشین
  • آغاز پیش‌تولید سریال «مستوره اردلان» در کردستان
  • علت ممنوعیت سریال مصری حشاشین؛ تحریف تاریخ ایران
  • فیلم| واکنش شهید سردار سلیمانی به یک تصمیم در فصل پنجم سریال پایتخت
  • رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز
  • چالشی به نام بازار گردانی